
خواهران و برادران، امروز تجربه کشورهای پیشرفته و هزاران تحقیقات دیگر نشان داده است که تنها راه علاج کشورهای کمتر توسعه یافته جهت رسیدن به کاروان شتابزده دولت های توسعه یافته اینست که یک برنامه نظامند که برگرفته از اشتراکات اذهان مختلف آن جامعه (مردم، نخبگان و مسئولان ) است، ترسیم و تصویب گردیده و به اجرا درآید.
از طرف دیگر از آنجاکه توان و منابع مالی آن کشورها محدود است و همزمان نخواهند توانست در تمام بخش های اقتصادی سرمایه گذاری نمایند، لازم است بخش های پیشرو و اولویت دار را مشخص نمایند تا با درآمد حاصل از آن بخش بتوانند در بخش دیگر ( اولویت دوم) نیز سرمایه گذاری لازم را داشته باشند. براین اساس می توان انتظار ترقی از آن جوامع را داشت. درغیر اینصورت نمیتوان گفت که با پراکندن آن منابع مالی محدود بتوانند موتور اقتصاد جامعه را به حرکت در بیاورند.
بنابراین همشهریان محترم، برای اینکه ما بتوانیم جامعه خود را از این مهلکه ( اختلافات، مهاجرت، بیکاری، و ...) نجات بدهیم مجبوریم به اصول گفته شده بالا عمل نمایم بدین صورت که بایستی چشم انداز و سند راهبردی بر این شهر تدوین گردد بطوریکه اولا قابلیت و توان های محیطی منطقه شناسایی و براساس آن تصمیم گیری شود دوما بایستی این سند به برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت با چهارچوب زمانی مشخص و با در نظر گرفتن بخش مقدم (پیشرو) تقسیم گردد و سوما با رویکرد پانین به بالا تنظیم شده باشد ( براساس دیدگاه تمام کنشگران جامعه).
لازم به توضیح است ما اگر بصورت کلی به بخش های اقتصادی شهرمان نگاه کنیم سه بخش بیشتر از همه در شرایط فعلی توان اشتغالزایی دارند که شامل بخش کشاورزی، صنعت و معدن می شوند منتهی بنابر گفته هیرشمن طبیعی است که در تمام بخش ها بدلیل کمبود منابع مالی نخواهیم توانست سرمایه گذاری کنیم و اینجاست که بایستی بخش پیشرو مشخص گردد و سرمایه گذاری ها بیشتر به آن سمت هدایت گردند.
دراینصورت باتوجه به اینکه این برنامه مورد توافق همه قشرها است آنگاه امید است طناب ناهماهنگی ها و اختلافات بسته شود و فضای ملتهب جامعه سرو سامان یابد چون در هر حالت فصل الخطاب برنامه خواهد بود نه اینکه هر کسی از خود یک چیزهای بتراشد و بعد بر سر آن جار و جنجال به پا کنند و آخر هم سر از جایی بر نیاورد ( آنچه که هم اکنون مرسوم است).
بلکه در اینصورت تمام مدیران شهری از نمایندگان گرفته تا روسای نهادهای کوچک دغدغه های شان این خواهد بود که براساس سند تنظیم شده توان های فکری و مالی منطقه را مدیریت کنند در غیر اینصورت مردم نسبت به مخاطیان حق اظهار نظر برای خود را محفوظ خواهند دانست.
گفتنی است این رویه ( برنامه نظامند) در تمام کشورهای پیشرفته درحال اجرا است بعنوان مثال در امریکا اگر مسئولی و یا مقامی بخواهد عوض شود مسئول بعدی که میاید موظف است همان برنامه قبلی را دنبال کند اما در ایران چطور؟ البته خوشبختانه بعضی از شهرها در سال های اخیر توانسته اند تاحدی از این مهلکه (بی برنامه بودن و دچار روزمرگی شدن) دور باشند بطوریکه امروز در سطح استان شهرهای مثل مراغه، بناب، مرند و... با این شیوه توانستند راه ترقی در پیش بگیرند و آوازه نامشان را بیش از پیش بر سر زبان ها بیندازند.