دو روز پیش، خانمی به رحمت خدا رفتند که من در مجلس ختم آن مرحوم شرکت کرده بودم. به تناسب اینکه کتاب مشاهیر میانه را مطالعه کرده و در جریان اذیتهایی که یکی از مشاهیر میانه در حق این خانم روا داشته بودند، مجبور شدم این چند کلمه را برای سایت ارسال کنم تا اگر صلاح دیدید، منتشر کنید.
آقاي دکتر امینی یکی از فرزندان حاج ابراهیم ارباب روستای قشلاق برزلیق و تعدادی از روستاهای اطراف نظیر اشنار، نقلان و . . . هستند که در زمان جوانی و نوجوانی به اربابي مشهور بودند. ایشان به اعتبار اربابیت بدترین آزار و اذیتها را در حق اهالی روا میداشتند که یکی از افرادی که قربانی آزار و اذیتهای ایشان شده بود، همین خانم بودند. جالب اینکه این آقا در شرح حالش گفته که پدرش کشاورز بوده است. بسیار جالبه، کاش آقای نائبی کمی بیشتر در حق احوالات مشاهیر؟؟؟؟ میانه میکردند. این آقا متعلق به خانوادهایی هستند که بیشترین ظلم و ستمها را در حق مردم روستای قشلاق برزلیق روا داشته بودند که هنوز هم ظلم و ستم آنها (افرادی چون حمزهعلی خان، حظی خان) زبانزد عام و خاص هست.
....................................................
توضیحات از مؤلف کتاب مشاهیر و مفاخر میانه:
همشهری عزیز! این اذیت و آزار از جانب مشاهیر بوده یا پدر مشاهیر؟! بر فرض تأیید نظرات شما، هیچ تذکره نویسی پیدا نمی کنید که ناجوانمردانه نام یک دانشمند را بخاطر ظلم پدرش از میان نام دانشمندان حذف کند. همین روشهای غیرعلمی و متعصابه باعث می شود انتظار داشته باشیم عکس ایشان را در کنار عکس یک روحانی قرار ندهم! همشهری عزیز! دو سال شب و روز را بهم پیوند دادم تا شاید بتوانم از لابلای کاغذپاره ها و از میان میانه ایهای تهرانی شده، دانشمندان و هنرمندان میانه ای را کشف کنم. دسترنج من شده است همین چند نفری که هم اکنون در قید حیاتند. اگر قرار باشد اینها را هم با متلک و بهانه تراشی و تخریب از دست بدهیم چه بلایی بر سر کودک میانه ای می آید که هیچ افتخاری در شهر خود نمی بیند و احساس غرور نمی کند؟ اتفاقاً همین دیروز ظهر در مرکز جراحی ارم پیش پروفسور امینی بودم که بنیانگذار این مرکز پیشرفته است. زنگ زدند که پیرزنی هست نه بیمه دارد نه پول. آرتروز شدیدی هم دارد. چکار کنیم؟ دیدم اشک در چشم دکتر جمع شد و گفت: اشکالی نداره عکس بگیرید و اگر لازم به عمل است عمل کنید. بارها و بارها از افراد خیلی اتفاقی در مورد سجایای پزشکی و نبوغ فکری و عمل جراحی های منحصر به فرد دکتر شنیده ام که نمونه اش هفته پیش بود که مدیرعامل یکی از کارخانجات اطراف کرج صحبت می کردم و تا متوجه شد میانه ای هستم گفت: شما همشهری آقای دکتر امینی هستید؟ ایشان جان عروسم را نجات داد.